اين هم خبر:
روز يك‌شنبه 11/7/1389 رأي صادر شده است!
گفتم: مگر رأي عدم تمكين نداشتي؟
اين رأي مورّخ 7/2/1389 منظورم بود:
جوابش: اين دادگاهي كه ما رفتيم
كاري به آن دادگاه ندارد
كاري به قوانين مرسوم هم ندارد
با ادله و شهود و قسم و اين چيزها هم كار نمي‌كند
اينجا فقط «يقين قاضي» ملاك است!
گفتم: «خداحافظ زنداني!»
خنديد و رفت...
رفت كه سه ماه ديگر باز گردد!
ت: در هر دعوايي هم شروع كننده مقصر است هم كش دهنده
من فكر ميكنم شما از ابتدا يعني دوستتان از ابتدا كه اين مطالب را مي نوشت جدا قصد طلاق نداشت اما حال به اين نتيجه رسيده انها زندگي شيريني نخواهند داشت چون اخلاقشان با هم متعارض است
شنبه ۲۴ مهر ۱۳۸۹ - ۷:۳۷ صبحت: منظورتان از حق الإذن چيستشنبه ۲۴ مهر ۱۳۸۹ - ۷:۲۹ صبحمجتبي: برادر سيد مهدييه اشنا: من پست نقشه طلاق و... كلا چند تا پست قبل رو نخونده بودم
الان كه خوندم نقشه طلاق رو،
اولين چيزي كه به ذهنم رسيد اين بود:
عجب پدر زن بي كار و علافي
يعني اين اقا جز برنامه ريزي كردن واسه زندگي مردم هيچ كار و پيشه ديگه اي نداره؟ يكي بياد به اين يارو بگه بابا يه پات لب گوره بشين يه گوشه يه كاري واسه اخرتت بكن كه وقتي افتادي مردي(العجل) اون دنيا پشيمون نشي كه چرا اينجا يه فكري واسه ((اونجا)) نكردي!
بچه هات خودشون يا برنامه ريزي بلدن و زندگي ميكنن يا در طول مسير زندگي ياد ميگيرن شما به فكر خودت باش! اقاي برنامه ريز عجب ادماي ديوانه اي پيدا ميشنا!!!!!!!
در اينطور مواقع اصولا ما ميگيم:
خدايا يه ذره شفا،يه ذره فكر، يه ذره عقل لطفا!
ت: اما يك سوال برايم باقي ست واقعا اين سوالم است چرا پرونده ي خود را داريد از زبان شخص ديگر مي نويسيد
ت: اين زن شورش را در اورده ت: ببخشيد بد زدم بد امد كي بايد به زندان رود تكليف بچه هايش چه مي شود مقدار نفقه چه قدر استشنبه ۱۷ مهر ۱۳۸۹ - ۸:۳۶ عصرت: تكي بايد به زندان رود مگر ندادن ت:
به علت ندادن نفقه بايد به زندان برود وقتي تمكين نبوده نفقه كه الزامي نبوده
متاسفم ناراحت شدم خدا صبرش دهد
تماس
پيامك
ايميل
ذخيره
